سلام . من اومدم بلاگ اسکای . اولا که تعریفش رو از همه شنیده بودم. بعدم اینکه این پرشین بلاگ دیگه خستم کرده بود. دلم نمیومد وبلاگ زیر گنبد کبودم رو همینطوری ول کنم به امان خدا. سالهاست که دارم اونجا می نویسم. حتی یه بارم که اسباب کشی کردم و آدرس وب رو عوض کردم کل وبلاگ رو انتقال دادم. اما این بار کل اون وبلاگ رو گذاشتم اونجا و اومدم اینجا. بدون اسباب و اثاثیه . با دست خالی . اما اشکال نداره . پرشین بلاگ دیگه شورش و در آورده بود. اکثرا نمی تونستن برام کامنت بزارن. خودم هم نمی تونم برای پرشینی ها کامنت بزارم اما برای بلاگ اسکای ها خیلی سریع. تا اینجای کار که ازش راضیم ایشالله که شماها هم ازش راضی باشید.
رمز و همون رمز قبلی گذاشتم. دیگه حال و حوصله رمز عوض کردن نداشتم راستش .
.
من خوبم . پسرطلام خوبه . خوش صدا هم خوبه . دخملم هم خوبه . از اون موقعی که دیگه سه شنبه ها رو نمیام شرکت و درست وسط روزای کاریم استراحت می کنم خیلی برام اومدن به اداره راحت تر شده . ورم پاهام هم شدیدا کمتر شده . می گفتم همش از خستگیه و از اینکه همش پاهام آویزونه ولی بقیه می گفتن حتما نمک زیاد می خوری که خوب من نمی خوردم. الان شکر خدا هم کوفتگی و خستگی بدنم کمتر شده هم ورمم. فقط مشکل جدیدی که یه هفته ایه برام بوجود اومده و داره اذیتم میکنه و نگرانم کرده اینه که درست زیر سینه سمت چپم یه جاهایی فک کنم دور و ور معده یا شایدم خود معده نمی دونم کجاست دقیقا شدیدا وقتایی که به پهلوی چپ می خوابم درد می گیره و گاهی هم می سوزه . وقت دکترم هم پونزده شهریوره ولی امروز می خوام زنگ بزنم بهش بگم. فک کن طاق باز نتونی بخوابی و فقط مجبور باشی به پهلو بخوابی . بهترین حالت هم برای جنین خوابیدن به پهلوی چپ هستش . بعد من الان به پهلوی چپ هم نمی تونم بخاطر این دردی که میگم بخوابم و همش مجبورم به پهلوی راست بخوابم. سمت راست بدنم داغونه دیگه .
.
امروز وارد هفته 30 شدم و کمتر از 9 هفته تا اومدن نی نی مونده . لباس که زیاد براش خریدم و چیزی دیگه لازم نداره البته غیر از چند جفت جوراب که باید براش بخرم. یه دست لباس نوزادی سایز صفر بیشتر براش نخریدم که فک کنم یه دست دیگه لازمه که اونم باید براش بخرم. از یه طرفم میگم نکنه سایز صفر سریع کوچیکش بشه بزار سایز یک بخرم. موندم چیکار کنم.
به نظرتون یه دست سایز صفر براش کافیه ؟
دیگه خرید دیگه ای که مونده چند تا شیشه شیر و تشک تعویض و پستونک و شامپو و کرم و پودر بچس که اینا رو هم یه روز با خوش صدا باید بریم بخریم.
برای عوض کردن سرویس اتاق پسرطلا هم که می خواستم یه سرویس دیگه که کامل تر و کاربردی تر باشه هم فعلا دودل شدم. مامانم و خواهرای خوش صدا میگن اشتباه می کنی بزار دخترت سه سالش بشه بعد یه دفعه برو عوض کن و یه چیز خوب براشون بخر با دو تا تخت . الان هر چی بخری تختش به دردت نمی خوره و فقط جات رو می گیره . چون دختری که حالا تا چند سال پیش خودت می خوابه . حالا موندم چیکار کنم. دلم می خواست سرویس اتاق پسرطلا و خواهرش نو و جدید باشه ولی خوب نمی دونم چیکار کنم. حالا بازم باید فکر کنم و زودتر تصمیم بگیرم که اگه قراره سرویسشون رو عوض نکنم لااقل لباسای دختری رو از تو ساک در بیارم و بچینم تو کمد .
برای تخت نوزاد هم میخوام یه دونه از این ننویی ها که قابل حمل تو هر اتاقی هست رو بگیرم که هر جا خودمون نشستیم تخت رو هم ببریم نی نی رو بزاریم توش .
راستی با تشکر از همه دوستانی که لطف کردن و در مورد اسم نظر دادن اسم نی نی اگه ایشالله دوباره عوض نشه به احتمال خیلی زیاد همون رونیا شد. هم اینکه بیشتریا چه تو دوستای وبلاگی و چه تو خانواده نظرشون این بود که رونیا تک تر و قشنگ تره و هم اینکه رفتم فراوانی هر دو اسم رو تو سایت ثبت احوال نگاه کردم. سارینا فراوانیش 8800 تا بود و تو این چند سال اخیر آمار فراوانیش جزء 15 تا اسم اول بود. رونیا فراوانیش 700 تا بود و اصلا تو لیست 50 تا اسمی که بیشترین فراوانی رو داشتن نبود. خوب گذشته از قشنگی اسم و معنیش من برام مهم بود که اسم دخترم کم و تک باشه . وقتی با خودم فکر کردم که بعدن که بره مهد یا مدرسه چند تا از اسمش تو کلاسشون خواهد بود و معلم وقتی بگه سارینا چند تا سارینا دست بلند می کنن یه جورایی از گذاشتن این اسم پشیمون شدم. اینه که تصمیم گرفتم یه جوری پسرطلا رو راضی کنم که خوب یه کم منطقی باهاش صحبت کردم و بعدم بهش گفتم ببین اگه اسم خواهرت رونیا باشه چقدر به اسم تو میاد ایلیا رونیا . پسر باجگیر عشق اسباب بازی و سی دی بازی منم به این شرط که امروز ببرمش و براش یه سی دی پلی استیش و یه اسباب بازی بخرم راضی شد که اسم خواهرش رونیا باشه . جالب اینجاست که اگه هر روز براش سی دی نخریم دیگه یه روز در میون و حتما می خریم براش . با این حال برای موضوعی که اینقدر براش مهم بود با یه سی دی و یه اسباب بازی کوتاه اومد. امیدوارم بعده ها تو مسائل مهم تر زندگی اینقده زود با هر چیزی کوتاه نیاد من و خوش صدا که مرده بودیم از خنده از دستش . خوش صدا هم خوشحال که دیدی بیشتریا هم از اسم رونیا که من انتخاب کرده بودم خوششون اومد. بچه زبونش دراز شده بود کلا .
فقط امیدوارم این بار دیگه عوض نشه که من اون وقت باید صورتم و شطرنجی کنم تو این وبلاگ .
شکر خدا شکر خدا شکر خدا اون وزنی که ماه های اول همش داشتم اضافه می کردم و دیگه اضافه نمی کنم. دیروز یکی از دوستام که از اون موقع که من باردار شدم من و ندیده بود اومد خونمون می گفت غیر از شکمت که یه کم بزرگ شده اصلا چاق نشدی . من و بگی اونقدر خوشحال شدم کلی بوسش کردم گفتم کلی بهم انرژی دادی .
خوب اینم از اولین پست تو این وبلاگ . یه جورایی راحت بود خوشم اومد مرسی صحرا جون که تشویقم کردی بیام اینجا. حالا منم از همین جا همه شماها رو که پرشین بلاگی هستید دعوت می کنم اول به آرامش بعدم به اینکه اسباب کشی کنید بیاید تو بلاگ اسکای که بتونیم مثل قبل برای همدیگه کامنت بزاریم. جون شما من حناق گرفتم اونقدر که اومدم وبلاگاتون اما نشد یه کلمه حرف بزنم.
سلام عزیزدلم. با این که دیر شده ولی خیلیییییییییی تبریک میگم بابت خونه جدیدت. وای خیلی دوست داشتنیه اینجا. همینطور اسم خانوم کوچولومون هم عاااااااااالیه. مبارک باشه عزیزم
خونه جدیدت مبارک خانمیی
اسم دخملی هم خیلی خوشگله و به اسم گل پسری می یاد
ایشالله دخملی به سلامتی دنیا بیاد
خونه نو مبارک عزیزم ، چقدر خوب شد که اینجا مینویسی من تو پرشین نمیتونستم برات کامنت بگذارم ، مواظب خودت و نی نی باش
خونه جدید مبارک عزیزم. چه اسم زیبایی روی دخملی گذاشتی. از خدا برای خودت و دخمل گلت سلامتی آرزومندم.بوس
مبارک باشه . همیشه از شادی ها توی وبلاگ اسکای بنویسی
آ راستی ... منم سر این نی نی دومی این درد که میگی رو داشتم ..یعنی پدرم در اومد و در انتها هیچ راه چاره ای هم نداشت تا نی نی قدم رنجه فرمود
سلام خانوم خانوما
مبارکه خونه ی جدید و اسم دخملی
خب عزیزم اگه یه دست لباس صفر بخری که کم میاد اگه کثیف شه ... لااقل یدونه دیگه هم صفر بخر ... یا ست بیمارستان بگیر واسش
سلام عزیزم من از خواننده های خیلی قدیمی یه جای دنج بودم خیلی خوشحال شدم دوباره وبلاگتون رو دیدم متأسفانه زیر گنبد کبود رو هم پیدا نکرده بودم. البته وبلاگ ایلیا جون رو همیشه میخوندم توی اون وبلاگ ننوشتید که داره خواهردار میشه خیلی خوشحال شدم. امیدوارم این هفته های آخر رو هم به سلامت بگذرونید.
روزهای اول فقط سایز صفر به بچه میخوره دو دست رو حتما باید داشته باشید البته تا قبل از افتادن بند ناف بهتره لباس سرهمی داشته باشه.
اگه میشه پسورد وبلاگ قبلی رو به من بدید.
خونه جدید مبارک
اسم دخترتون وهم خیلی قشنگه
مبارکه خانوم خانوما، اسم بچه و خونه جدید
Salam somaie Jan....khoshhalam ke hame chi dare khoob pish mire....esmi ro ham ke entekhab kardi kheili zibast.shad bashi doostam
Vaaay ke cheghad khoshhal shodam fahmidam nini to rah dariii mobarake azizaaam delam baraton tangide
enshalah hamishe khatrehaye khob sabt beshe
خوش اومدی عزیزم
اینجا خ بهتره راحتتر میشه نظر داد.
راستی اسم دخملم خ قشنگه..ببینم وبلاگ حس قشنگ مادری رو یادت رفته انگارا از کیه!آپ نکردی...
خونه نو مبارک باشه. من همین الان متوجه شدم که اومدی اینجا. امیدوارم که خونه جدید سرشار باشه از خاطرات خوب و شیرین
اسم رونیا هم خیلی قشنگه.
سلام خدا خیرت بده مادر. نی نی گلت هم مبارک. اسمش هم قشنگه
سلام دوستم
منزل نو مبارک. امیدوارم برگ برگ خاطراتت در خانه مجازی جدید پر از شادی، سلامتی و خوشبختی باشه.
خونه نو مبارک دوستم.
می بینم که قدم خیر دختری داره هه چیز رو نو و تازه میکنه:)
امیدوارم بهترین ها برایت پیش بیاد
وبلاگ جدید مبارک باشه عزیزم
من این اواخر برای خیلیا تو پرشین و بلاگفا نتونستم کامنت بزارم
سلام عزیزم وبلاگ نو مبارک
به نظر منم زیاد بزای تخت عوض کردن عجله نکن. مظمئنا 1 سال پیش خودت باید باشه و همون تخت هایی که گفنی جابجا میشن از همه چیز بهتره. نهایتا بعدا عوض میکنی شر فرصت
سلام.امروز سونو کردم.نی نی جونم پسره.گفته بودی بهت بگم.اخه برا من ک تاریخ پری 25فروردین بودوخودم متولد یک فروردین 64گفتی احتمال زیاد نی نیم دختره.خانوم خانوما اینجا خیلی راحت میشه کامنتدونی رو باز کرد.مرسی.ولی من دختر دوست دارم. انشاا...برای دومی دستورالعملشو میگیرم ازت.
اسم رونیا زیباست نامدار باشه ان شاءالله
منزل جدید مبارک
وای رونیا خیلی قشنگ...از سارینا قشنگ تره به نظرم.کار خوبی کردین اینو انتخاب کردین.
خونه جدید مبارک خانم. امیدوارم به سلامتی دختر نازت زود بیاد تو بغلت عزیزم. چه خوبه که اینجا میشه کامنت گذاشت
به به
جای دنج جدید مبارک
مبارک باشه عزیزم.. من که هرجا بری دنبالتم..
آره یه دست سایز صفر دیگه هم بخر واسش..
اسمشم خوشمله
میخواستم برات گل بگذارم ولی متاسفانه اینجا که گل نداره
در هر صورت
(1000 تا گل)
وای مبارکه خونه جدید و دنجت عزیزم...بعدشم من خیلی خوشم اومد از رونیا و خیلی هم خوشحال شدم آخه یه سارینا میشناسم که دوست نداشتم اسم دختر توام سارینا باشه
هرچند خیلی قشنگ ولی رونیا بهتره...خودت میدونی که دوستت دارم هرچند نادیده ولی رو دخترت و اسمشم تعصب داشتم خوب دیگه...
خونه جدید مبارک خانومی
رونیا واقعا اسم قشنگیه ایشالا دخمل کوچولو مبارکش باشه
اخی عزیزدلم خونه ی نومبارک
من عاشق اسم یه جای دنجم
ایشالاتواین خونه ی جدیدفقط ازخبرای خوب برامون بنویسی
البته مثل همیشه
مواظب خودت ودخترگلت باش عشقم
برای خودت و نی نی کوچولیت سلامتی خلوت در یه جای دنجی دیگر را برات مملو از تجربه ی زندگی شیرین و سعادتمند آرزو می کنم.
خونه جدید مبارک باشه
سلام
منم داشتم مامان میشدم ولی هفته پیش کورتاژ شدم
حاملگیم پوچ بود
توکه بارداری دعاکن سال دیگه این موقع من هم منتظر تولد نی نی م باشم
مرسی
خونه جدید هم مباااااااااااارک
سلام
خیلی ها هستن که بچه رو همون یه سال اول هم می برن تو اتاق خودشون
بزار عادت کنه خب
مبارک باشه خونه جدید.خیلی کار خوبی کردی اثاث کشی کردی اومدی اینجا...
برای من 10 بهمن هست.
پس میشی همون هفته اول آبان حدودا . فک نکنم مهر بشه البته اگه خودت بخوای اشکال نداره می تونی زودتر به دنیا بیاریش . ولی آبانی ها خیلی خوبن ها . هاهاها
چه حس خوبی داره اینجا چه خوبه
کاش زودتر میومدی
خونه جدیدت مبارک عزیزم
اگه دردت همینی باشه که من دارم، دکترم گفت مال جناغه، و منم نمی تونم روی اون سمت راحت باشم ولی خب مجبورم! بهم استامینوفن گفت بخورم و پماد پیروکسیکام بمالم ولی من هیچ کدومو انجام ندادم! :))
مبارک باشه اسم گل دختر... خیلی ناز شد بسلامتی
این گهواره ها بیشتر از 4-5 ماه کاربرد نداره ها
هورا هورا من بالاخره می تونم برای تو کامنت بذارم. خوشحالم که اومدی اینجا . منم از بلاگ اسکای خیلی راضی هستم. به سرعت برق و باد می تونی پست بذاری و ویرایش کنی و کامنت تایید کنی و جواب بدی.
اسم رونیا هم خیلی خوبه. من از السانا هم خوشم اومده بود اما رونیا هم خیلی بهتر از سارینا است . راستش این سالها من هم سارینا خیلی خیلی زیاد شنیده بودم و منم همیشه فکر میکنم اسم بچه باید تک باشه . الان فک کن توی اون جمع 200 نفری مدرسه فوتبال یاسین فقط پسر من اسمش یاسینه . اما خب دانیال بیشتره ولی خب اونم زیاد نیست. به هر حال به نظر من دیگه به اسم دیگه ای فکر نکن. همین رونیا عالیه .
نه عزیزم تاریخ دقیق که نداده گفته هفته اول آبان ولی گفته بستگی به روزهای آخر داره ولی من دوست دارم مهر به دنیا بیاد. حالا هر چی که خدا بخواد
نه مهر نمیشه مهر خیلی زوده . بزار همون آبان به دنیا بیاد. چون تو دقیقا با منی . تاریخ اولین روز آخرین پ شما هم 14 بهمن هستش؟
مبارک باشه انشالله پر باشه از خاطرات خوب برات .....
راست میگن همون تخت کوچیک بگیر بزار یه کم برگتر بشه یهو عوض کن
Mobarake. Har2tash esme ghashangie
سلام .خونه جدید مبارک .من همه این مدت مرتب می خوندمت ولی متاسفانه نمی تونستم کامنت بذارم .البته در مورد صحرا که هنوز نمی تونم ببینم در مورد شما می فرسته یا نه.من که خودم نی نی ندارم اما یه هم اتاقی داشتم چند سال پیش که ماه نه بارداریش بود و همش از درد معده شکایت می کرد می گفتن به خاطر حجو رحم هست که به معده فشار میاره دکتر بهش رانیتیدین داده بود که اتفاقاً یه شب که تموم کرده بود من واسش خریدم وآقای داروخونه گفت واسه خانوم باردار مضر نیست ولی شما محض اطمینان از دکترت هم بپرس.
عزیزم خوبی ؟ دلم برات تنگ شده بود .
سلام خانوم خانومای گل
وبلاگ نو خیلی مبارکت باشه
فقط آیکون گل جزو اسمایلی های اینجا نبود
سلام عزیزم خونه جدید مبارک ایشاالله به زودی خاطرات روزهای خوش چهار نفره بودنتونو اینجا بخونیم
خونه جدید مبارک. امیدوارم کلی خبرهای خوب از اینجا بخونیم و پر از شادی باشه توش
به به.من عاشق یه جای دنج بودم.افزایش مرخصی زایمان لغو شد.چرا چیزی ننوشتی؟سایز صف نخر عزیزم.دخترت زود بزرگ میشه.یک و دو بگیر
خونه نو مبارک خانوم خانومای گل.رونیا هم خیلی اسم قشنگ و خاصیه و امیدوارم این هفته های آخر هم به خوبی و خوشی بگذرن و این گل دختر بیاد تو بغل مامانش
اخه منم دقیقا تازه رفتم تو هفته 30 می خواستم تاریخ زایمانم را بدونم
دقیقا با هم هستیم ها . تاریخ زایمانت رو دکتر هنوز نگفته ؟
خونه جدید مبارکه .یعنی میگی منم بیان اینجا؟
در مورد درد سر معده ات بگم که منم سرنیروانا تقریبا دوماه آخر همیشه این درد همراهم بود و دکترم میگفت چون خودت جثه کوچیکی داره بچه بزرگ شده و به معده ات فشار میاره و باید تحمل کنی نگران هم نباش
منم از اسم رونیا خیلی بیشتر خوشم اومد ولی نمیتونستم برات کامنت بذارم
ضمنا در مورد تخت بچه ها : دوسال پیش که برای نیروانا تختش رو نو کردیم یه سری تخت های دوطبقه بود که تخت پایینیه نوزادی بود ضمنا کمد و میز تحریر و .. هم داشت خیلی خوشگل و مقرون به صرفه بودن .توی دلاوران دیده بودمشون
میبوسمت دوست خوبم و مواظب خودت باش